اگر به دنیای داستانهای تاریخی و ماجراجویانه علاقه دارید، کتاب «پدربزرگ و راز صندوقچه» به قلم فاطمه بختیاری انتخابی بینظیر برای شماست. با خواندن این اثر، سفری مهیج به روزهای پرالتهاب نزدیک به انقلاب اسلامی ایران خواهید داشت و از دریچه چشم نوجوانی شجاع، بخشی مهم از تاریخ معاصر کشورمان را لمس خواهید کرد.
این رمان جذاب با روایت ماجرایی پرکشش و پر از رمز و راز، نوجوانان را به دل مبارزات پیش از انقلاب میبرد. داستانی که نه تنها جنبه سرگرمی دارد، بلکه لایههای عمیقی از شناخت اجتماعی، سیاسی و تاریخی را نیز در خود جای داده است.
درباره کتاب «پدربزرگ و راز صندوقچه»
پدربزرگها همیشه قصههایی شنیدنی برای نوههایشان دارند، اما این بار قصهای که برای «صدیقه» تعریف میشود، فراتر از یک داستان ساده است. قصهی «گرگ بدجنس و حبهی انگور» خیلی زود رنگ واقعیت به خود میگیرد. صدیقه درمییابد که تهدیدی واقعی در کمین است و پدربزرگ، تنها کسی است که راز مهم صندوقچهای ارزشمند را میداند. حالا وظیفهی دشواری بر دوش صدیقه گذاشته شده؛ او باید پدربزرگ را از خطر نجات دهد و از راز صندوقچه محافظت کند.
فاطمه بختیاری با مهارت و دقت، فضایی پرتنش و پرهیجان خلق کرده است که نوجوانان را درگیر یک ماجراجویی مبارزاتی واقعی میکند. این کتاب با زبان ساده و روایتی دلنشین، مفاهیمی چون شجاعت، مسئولیتپذیری و وفاداری را در دل قصهای پرتعلیق جای داده است.
چرا باید «پدربزرگ و راز صندوقچه» را بخوانید؟
- آشنایی با تاریخ معاصر ایران از زاویهای متفاوت و ملموس
- تقویت روحیه مبارزهطلبی و مسئولیتپذیری در نوجوانان
- ایجاد پیوند میان نسل جدید با ارزشهای انقلاب اسلامی
این کتاب با ۲۰۰ صفحه حجم مناسب و زبانی روان، در حدود سه ساعت قابل مطالعه است؛ بنابراین برای نوجوانان و حتی بزرگترهایی که به دنبال یک مطالعه کوتاه اما پرمحتوا هستند، گزینهای عالی محسوب میشود.
مناسب چه سنی است و به چه کسانی هدیه بدهیم؟
کتاب «پدربزرگ و راز صندوقچه» به طور ویژه برای نوجوانان نوشته شده است، اما روایت دلنشین و پیامهای عمیق آن میتواند برای دانشآموزان دبستانی و دبیرستانی نیز بسیار جذاب باشد. اگر به دنبال یک هدیه ارزشمند برای دختران نوجوان خانواده، دوستان یا دانشآموزانتان هستید، این کتاب انتخابی فوقالعاده خواهد بود.
برش از کتاب :
مردی که سوار ماشین جیپ بود، از آن پایین پرید. مرد، لباس نظامی تنش نبود. رو به سرباز ارتشیای که بابابزرگ به او گل داده بود، ایستاد. گل را از لولۀ تفنگ بیرون کشید و روی زمین انداخت. پشت بلندگو فریاد زد: «یه مشت آشوبگر… »
صدایش در شعار مردم گم شد.
_ بگو مرگ بر شاه… بگو مرگ بر شاه…
مرد به ماشینهای پشت سرش اشاره کرد. از پشت ماشینها، مأموران مثل موروملخ، اسلحهبهدست پایین آمدند. تا کسی خواست کاری بکند، صدای شلیک و فریاد بلند شد. چند مرد و زن با سر و بدن خونی روی زمین افتادند. مردم هرجا که میشد، پناه گرفتند. درِ خانهها باز شد و کرکرۀ مغازها بالا رفت تا مردم را جای دهند. بابابزرگ و مشرمضان، به همراه چند زن و مرد برگشتند. اقدس خانم با دلنگرانی گفت: «کمک میخوان! »
کلام آخر
«پدربزرگ و راز صندوقچه» یکی از آن کتابهایی است که هم سرگرمکننده است، هم آموزنده. اگر دوست دارید نوجوانان اطرافتان را با داستانی آشنا کنید که در آن شجاعت، هوشمندی و عشق به خانواده در بستر تاریخ ایران جاری است، این اثر بیتردید بهترین گزینه است. با خواندن این کتاب، نه تنها سفری پرماجرا به گذشته خواهید داشت، بلکه ارزشهای والایی را نیز همراه خود به آینده خواهید برد.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.