کتابی برای کاوشگران عدالت و حقیقت:ردپای اشراف

ردّ پای اشراف

در دورانی که مسئله نابرابری اقتصادی و شکاف طبقاتی به یکی از دغدغه‌های اصلی جوامع بدل شده، بسیاری از اندیشمندان و پژوهشگران به‌دنبال یافتن پاسخ این پرسش‌اند که آیا ثروت‌اندوزی در ذات خود ناپسند است؟ و مهم‌تر از آن، اسلام چگونه با مسئله ثروت و اشرافی‌گری مواجه شده است؟

کتاب «ردپای اشراف» نوشته عبدالرحیم پیرسته انوشه، با نگاهی عمیق به تاریخ اسلام و جوامع الهی، پاسخی تحلیلی به این پرسش‌ها ارائه می‌دهد. این اثر پژوهشی، با زبانی روان اما مستند، به بررسی نقش مخرب اشراف و زرسالاران در انحراف مسیر پیامبران و امامان معصوم می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه ثروت، وقتی در دستان ناصالحان قرار گیرد، به ابزاری برای سلطه و تباهی اجتماعی تبدیل می‌شود.

عدالت اجتماعی در اسلام؛ توازن یا تمرکز ثروت؟

از منظر این کتاب، ثروت در جامعه‌ای که زیر سایه رهبری الهی و اهل‌بیت (ع) اداره می‌شود، نه‌تنها نکوهیده نیست، بلکه به درستی در میان اقشار مختلف جامعه توزیع می‌شود. در چنین ساختاری، مال تابع ارزش‌های الهی است، نه سالار زندگی انسان‌ها. اما در جوامعی که قدرت در دست فجّار و دنیاطلبان قرار گیرد، ثروت به میدان مغناطیسی تبدیل می‌شود که دیگر منابع را نیز در خود می‌بلعد و به خشکی اقتصادی و اجتماعی می‌انجامد.

«ردپای اشراف» با رجوع به متون قرآنی، تاریخ اسلام و نیز تجربه جوامع بعد از پیامبران، به این نتیجه می‌رسد که مخالفان اصلی عدالت، اشراف و سرمایه‌داران فاسد بوده‌اند؛ کسانی که از صدای عدالت‌خواهی انبیا و امامان هراس داشتند و برای خاموش‌کردن آن، از هر ابزاری بهره بردند؛ از تزویر و تطمیع گرفته تا تهدید و تحریم.

پیرسته انوشه در این کتاب، نقش قوم یهود و صهیونیسم را در گسترش اشراف‌گرایی و ترویج مادی‌گرایی بررسی می‌کند. او نشان می‌دهد که این جریان‌ها با تحریف تعالیم الهی و تاکید افراطی بر لذت‌گرایی دنیوی، انسان را به موجودی مصرف‌گرا و منفعت‌محور تبدیل کرده‌اند. نویسنده با نقل بخش‌هایی از تورات تحریف‌شده، این مسئله را به‌وضوح نشان می‌دهد.

اگر به دنبال پاسخی عمیق به ریشه‌های تاریخی و اجتماعی نابرابری هستید، «ردپای اشراف» گزینه‌ای بسیار مناسب است.


دیدگاهتان را بنویسید