کتاب: و دریا آتش گرفت
نویسنده: فاطمه سلطانی
ناشر: کتاب جمکران
داستان زندگی مردی با طمانینه که آرام و قرار ندارد. داستان با پرواز هواپیمای بوئینگ ۷۴۷ در آبی آسمان به مقصد لبنان آغاز و با طغیان آب های رودخانهای در نزدیکی پایتخت ایران، تهران به پایان میرسد؛ اما نقطه آغازی دوباره میشود. محمد شخصیت اصلی کتاب و یوزف اللهیاری هم دورهی دوران خدمت سربازی او شخصیت مقابل اوست. یوزف برخلاف محمد شخصیتی مرموز دارد و رد پای او هرکجا که محمد حضور دارد دیده میشود. کتاب «و دریا آتش گرفت» با الهام از زندگی واقعی پاسدار شهید محمد اویسی شهید نوشته شده است.
برشی از کتاب :
روز شانزده شهریور بود. سروکله محمد از پشت دیوار پیدا شد. آنطور که او بااحتیاط و آسهآسه پیش میآمد، شستم خبردار شد که باز هم آتشی سوزانده است. بهمحض اینکه نگاهش به من افتاد، با دست اشاره کرد که دنبالش بروم. ته سیگار را روی زمین انداختم و پاسابش کردم. با کمی فاصله از او راه افتادم بهسمت انبار اسلحه. ترس به دلم چنگ زد که اگر این بار گیر بیفتیم، میرویم جایی که عرب نی انداخت. بعد از او وارد شدم و چند نفری را دیدم که افتاده بودند به جان اسلحهها. یکی دو نفری از بچههای خودمان بودند و چند نفری از بچههای تیپ نوهد. همگی سوزنهای اسلحهها را درمیآوردند. مدتی بود که رژیم شاه علناً روی مردم اسلحه میکشید و ابایی نداشتند از خون ریختن. دل به دریا زدم و همراه آنها اسلحهها را از کار انداختم؛ غافل از اینکه فاجعه قرار بود در جای دیگری رخ بدهد.
برای تهیه کتاب و دریا آتش گرفت به سایت فروشگاهی انتشارات کتاب جمکران مراجعه کنید:
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.