,

سلسله جلسات طلوع تا ظهور جلسه اول

طلوع تا ظهور جلسه اول

آموزه‌های مهدوی و بازپژوهی خلاقانه (بایسته‌ها و برون‌داده‌ها)

در نخستین نشست از سلسله مباحث «طلوع تا ظهور»، دکتر امیرمحسن عرفان با رویکردی تحلیلی و بین‌رشته‌ای به بازخوانی آموزه مهدویت در بستر تحولات اجتماعی، تمدنی و معرفتی روز می‌پردازد. این نشست با محوریت «ضرورت نگرش خلاقانه به مهدویت» به بررسی چالش‌های علمی، فرهنگی و رسانه‌ای پیش‌روی این آموزه حیاتی پرداخته و بر جایگاه آن در مسیر تمدن‌سازی اسلامی تأکید می‌کند.

در ادامه متن کامل جلسه و فایل صوتی آن را می‌توانید مشاهده بفرمایید.

بسم الله الرحمن الرحیم

اندیشکده مهدویت و انقلاب اسلامی آستان مقدس مسجد جمکران تقدیم می‌کند:

جلسه اول سلسله نشست های طلوع تا ظهور

موضوع: آموزه‌های مهدوی و بازپژوهی خلاقانه (بایسته‌ها و برون‌داده‌ها)

استاد دکتر امیرمحسن عرفان

۱۵ بهمن ۱۴۰۳

با سلام و درود بی‌پایان به شما بزرگواران و گرامیان، در آغاز جلسه، دعای خیر خود را به محضر شما تقدیم می‌کنم و از درگاه خداوند متعال خواستارم که ان‌شاءالله حضرت مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه) را به آرزوهای دل‌ها و دیدگان ما برساند. این ایام مبارک شعبانیه و همچنین دهه فجر انقلاب اسلامی را به شما تبریک عرض می‌کنم.

موضوعی که در این جلسه خدمت شما بزرگواران مطرح می‌شود، در مورد “آموزش مهدویت و بازپژوهی خلاقانه: بایسته‌ها و بروندادها” است. آنچه که جوهره سخنان امروز من است، این است که چرا باید نگرش ما به آموزه مهدویت خلاقانه و متفاوت باشد. به عبارت دیگر، آیا نیاز به تعمیق نگرش و رویکرد جدیدی در رابطه با آموزه مهدویت داریم یا نه؟

در دقایق آتی که در خدمت شما هستم، سخنرانی من در سه بخش خواهد بود:

  1. ضرورت‌ها: ابتدا به بیان ضرورت‌ها می‌پردازم و توضیح می‌دهم که چرا باید نگرش و قرائت ما از آموزه مهدویت تغییر کند.
  2. بایسته‌ها: در ادامه، بایسته‌ها و نکات مهم را بررسی می‌کنم که باید در این مسیر مورد توجه قرار گیرد.
  3. بروندادها و پیامدها: در نهایت، پیامدها و نتایج این نگرش خلاقانه به آموزه مهدویت را بررسی خواهم کرد.

بخش اول: ضرورت‌ها

اولین ضرورت این است که متاسفانه در خوانش آموزه‌های دینی ما، با یک آسیب جدی مواجه هستیم و آن هم سطحی شدن برداشت‌ها و تفسیرهای حداقلی از این آموزه‌ها، به‌ویژه آموزه مهدویت است. به عبارت دیگر، ما آموزه مهدویت را در یک مقیاس محدود و سطحی تحلیل می‌کنیم، در حالی که این آموزه‌ها نیاز به یک تحلیل عمیق‌تر و جامع‌تر دارند.

برای روشن‌تر شدن این موضوع، اجازه دهید کتابی را معرفی کنم که در مورد انقلاب اسلامی ایران است. این کتاب به قلم چارلس کرزمن، جامعه‌شناس آمریکایی، نوشته شده و عنوان آن “انقلاب نواندیشیدنی در ایران” است. در این کتاب، کرزمن اشاره می‌کند که انقلاب اسلامی ایران، برخلاف پیش‌بینی‌های بسیاری از تحلیل‌گران سیاسی و پژوهشگران، موفق شد و در تاریخ جهان به عنوان یکی از بزرگترین انقلاب‌های مردمی شناخته می‌شود.

ویژگی منحصر به فرد انقلاب اسلامی ایران این بود که مردم به آن “میزان شدنی بودن” می‌دادند. در واقع، مردم معتقد بودند که این انقلاب قطعاً پیروز خواهد شد، حتی در زمانی که بسیاری از نهادهای جهانی چنین پیش‌بینی‌ای نداشتند.

این مفهوم “میزان شدنی بودن” را می‌توان به آموزه مهدویت نیز تعمیم داد. در آموزه مهدویت، این احساس وجود دارد که ظهور حضرت مهدی (علیه‌السلام) حتمی است و هیچ شکی در آن وجود ندارد. این اطمینان از “میزان شدنی بودن” باید به عنوان یک عامل الهام‌بخش برای حرکت و تغییر در جامعه در نظر گرفته شود.

در شرایط کنونی، بزرگ‌ترین تهدید برای جامعه ایرانی و تمدن اسلامی، ترویج احساس ناامیدی است. دشمنان انقلاب اسلامی تمام تلاش خود را به کار می‌گیرند تا مردم ایران را از تغییر و تحول ناامید کنند. اما باید توجه داشته باشیم که این “امید به ظهور” می‌تواند بزرگ‌ترین محرک برای تحولات مثبت و تغییرات اجتماعی باشد.

بخش دوم: بایسته‌ها

متاسفانه در خوانش آموزه مهدویت، ما با یک آسیب دیگر نیز روبه‌رو هستیم که آن “خوانش جزئی و گزینشی” است. به این معنا که ما تنها به برخی جنبه‌های خاص از آموزه مهدویت توجه می‌کنیم و بسیاری از ابعاد آن را نادیده می‌گیریم. این رویکرد نه تنها فهم کامل‌تری از آموزه مهدویت به دست نمی‌دهد، بلکه مانع از استفاده کامل از این آموزه در زندگی اجتماعی و فرهنگی می‌شود.

بخش سوم: برون دادها و پیامدها

در نهایت، اگر بتوانیم نگرش خود را به آموزه مهدویت تغییر دهیم و آن را به شکل خلاقانه و جامع‌تری درک کنیم، پیامدهای مثبتی خواهد داشت. این نگرش جدید نه تنها باعث تقویت امید و اطمینان در جامعه می‌شود، بلکه می‌تواند به عنوان یک ابزار کارآمد برای مقابله با چالش‌های اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی مورد استفاده قرار گیرد.

خوانش امام خمینی (ره)از مهدویت و جایگاه فقیه در عصر غیبت

مرحوم امام خمینی(ره) توانست آموزه مهدویت را از حاشیه تکاپوهای تمدنی به مرکز تحولات تمدنی بیاورد. در خوانش ایشان، مهدویت تنها یک موضوع مذهبی و شخصی نبوده، بلکه به یک عامل کلیدی در تحولات تمدنی و اجتماعی تبدیل شد. امام خمینی در تحلیل خود از مهدویت، مفهوم «انتظار» را از یک مفهوم صرفاً فردی به مفهومی جمعی و تمدنی ارتقا داد. ایشان انتظار را به عنوان «زمینه‌سازی» برای ظهور حضرت بقیة الله (علیه‌السلام) تفسیر کردند؛ بدین معنا که منتظران باید شرایط ظهور را با تلاش و اقدام عملی خود فراهم کنند.

این تغییر دیدگاه، انقلاب اسلامی را به عنوان یکی از بزرگ‌ترین تغییرات در تاریخ تمدن‌ها مطرح کرد. با این خوانش، انقلاب اسلامی به مقابله با دوگانه تمدنی غربی (لیبرالیسم و کمونیسم) برخواست و به‌طور مؤثر آموزه‌های مهدوی را در قالب یک طرح تمدنی و نه صرفاً یک پیش‌بینی دینی، به میدان رقابت‌های تمدنی جهانی آورد.


ضرورت خوانش کلان از آموزه مهدویت

یکی از مهم‌ترین مشکلاتی که در تاریخ آموزه مهدویت وجود داشته، خوانش‌های جزءگرا و گزینشی از این آموزه است. بسیاری از افرادی که در طول تاریخ، در موقعیت‌هایی مشابه عاشورا و سایر نبردهای تاریخی قرار داشتند، به دلیل نداشتن فهم درست و کلان از تحولات تاریخی و تمدنی، نتوانستند در کنار اهل بیت (علیه‌السلام) قرار بگیرند. شخصیت‌هایی مانند عبیدالله بن حرجع، سلیمان بن سعد خزایی، و عبدالله بن عباس، به دلیل محدود دیدن میدان درگیری و عدم درک عمیق از تقابل حق و باطل، در تحولات مهم تاریخی حاضر نشدند.

این موضوع نشان می‌دهد که اگر آموزه مهدویت در یک نگاه سطحی و جزئی بررسی شود، از مرکز تحولات تمدنی خارج می‌شود و در حاشیه قرار می‌گیرد. برای اینکه آموزه مهدویت در مرکز تحولات تمدنی قرار گیرد، باید به آن به‌عنوان یک نظام فکری و اجتماعی نگاه شود که در تمامی ابعاد زندگی انسانی، از تربیت و اخلاق گرفته تا سیاست و اقتصاد، تاثیرگذار باشد. خوانش کلان و سیستماتیک از این آموزه ضروری است.


تقابل دو تمدن: تمدن اسلامی و تمدن غرب

یکی از بزرگ‌ترین دستاوردهای انقلاب اسلامی این بود که توانست دوگانه تمدنی غربی (لیبرالیسم و کمونیسم) را به دوگانه تمدنی «تمدن اسلام» و «تمدن غرب» تبدیل کند. امام خمینی با ایجاد این دوگانه، نشان دادند که در نهایت، مبارزه‌ای که در جریان است، نه تنها یک مبارزه دینی، بلکه یک مبارزه تمدنی است.

در این زمینه، موضوع درگیری بین دو معبود و دو نوع عبودیت در تاریخ بشر مطرح می‌شود. یک عبودیت به سوی خدا و دیگری به سوی دنیا و قدرت‌های شیطانی. این تقابل در تاریخ انسانیت در قالب دو جریان اصلی به نمایش درآمده است: جریان امام که دعوت به هدایت و نور می‌کند، و جریان ظلم و فساد که دعوت به ضلالت و آتش می‌کند.

این تقابل تاریخی تنها در سطح فردی یا ملی نبوده، بلکه به‌طور سیستماتیک و جهانی در میدان رقابت‌های تمدنی شکل گرفته است. در این رقابت، تمدن اسلامی با آموزه‌های توحیدی و مهدوی در مقابل تمدن غربی با عقلانیت سکولار و مادی‌گرای خود قرار دارد.


مفهوم عاشورا در امتداد تاریخ حق و باطل

عاشورا و قیام امام حسین (علیه‌السلام) به‌عنوان یک نقطه عطف در تاریخ تمدن اسلامی، نمایانگر یک تقابل تاریخی میان حق و باطل است. عاشورا نه‌تنها یک روز تاریخی است، بلکه یک نقطه آغازین برای تحلیل درگیری‌های حق و باطل در طول تاریخ بشریت به شمار می‌آید. در زیارت عاشورا، لعن‌های مختلفی به کسانی که در زمینه‌سازی ظلم و فساد نقش داشتند، آورده شده است. این لعن‌ها شامل دشمنان دور و نزدیک می‌شود، از کسانی که پیش از عاشورا زمینه‌سازی کردند، تا کسانی که در آینده با ظلم و فساد به قیام امام حسین (علیه‌السلام) برخورد خواهند کرد.

این تحلیل تاریخی از عاشورا و لعن‌های آن نشان می‌دهد که نه تنها روز عاشورا، بلکه تمامی تحولات تاریخی پس از آن در امتداد مبارزه حق و باطل قرار دارد. این مبارزه، همانطور که در تاریخ امام حسین (علیه‌السلام) به‌طور برجسته‌ای دیده می‌شود، در نهایت به ظهور حضرت مهدی (علیه‌السلام) و برچیده شدن ظلم و فساد منتهی خواهد شد.


نقش انسان‌ها در تحقق ظهور و تحول جهانی

آموزه‌های مهدوی نه تنها به عنوان یک پیش‌بینی مذهبی، بلکه به‌عنوان یک پروژه تمدنی و تاریخی باید درک شود. در این راستا، انسان‌ها نقش اساسی در تحقق ظهور حضرت مهدی (علیه‌السلام) دارند. طبق فرمایشات اهل بیت (علیهم‌السلام)، ظهور حضرت بستگی به شرایطی دارد که انسان‌ها خود باید آن را فراهم کنند. به عبارت دیگر، ما می‌توانیم زمینه‌ساز ظهور باشیم.

در این خصوص، کتاب‌هایی مانند «انقلاب مهدی و پندارها» نوشته شهید سید محمدباقر صدر، به تحلیل غیبت حضرت بقیة الله و دلایل عدم تشکیل حکومت جهانی توسط سایر ائمه (علیهم‌السلام) پرداخته است. این کتاب به‌طور خاص بر اساس تحلیل غیبت، نشان می‌دهد که چرا باید در عصر غیبت، منتظران باید خود را برای ظهور آماده کنند و چگونه در تحقق این هدف می‌توانند نقش ایفا کنند.


رقابت‌های تمدنی و دینی در تفسیر آموزه‌های مهدویت

در دنیای امروز، رقبای تمدنی و دینی مانند مسیحیت و یهودیت، نگاه خود را به آموزه‌های مهدویت دارند. آن‌ها نیز به‌طور جدی در تلاشند تا تفسیر و برداشت‌هایی از مفهوم «نجات» و «منجی» ارائه دهند که با مبانی خودشان همخوانی داشته باشد. اگر ما به آموزه‌های مهدویت تنها در سطح فردی و مذهبی نگاه کنیم، از این رقابت‌های تمدنی جا می‌مانیم.

چنان‌که شما به‌درستی اشاره کردید، ما باید آموزه مهدویت را در میدان رقابت‌های تمدنی جهانی قرار دهیم. این به‌معنای فهم و تفسیر آموزه مهدویت به‌عنوان یک پروژه تمدنی و نه صرفاً دینی است. برای این که از دیگر رقبای دینی و تمدنی پیشی بگیریم، باید نگاه خود را از سطح جزئیات به یک نگاه کلان و سیستماتیک تبدیل کنیم.


آموزه مهدویت نباید تنها به‌عنوان یک مفهوم دینی جزئی در نظر گرفته شود، بلکه باید به‌عنوان یک پروژه تمدنی و تاریخ‌ساز مورد تحلیل قرار گیرد. با نگاه کلان و سیستماتیک، می‌توانیم آموزه مهدویت را در میدان رقابت‌های تمدنی جهانی قرار دهیم و به‌عنوان یک عامل تغییر و تحول در سطح جهانی عمل کنیم. این رویکرد به‌ویژه در راستای مقابله با تمدن غرب و تحولات جهانی ضروری است.

نقد و تحلیل مفهوم انتظار و زمینه‌سازی ظهور

در دنیای امروز، گرچه هنوز کسانی وجود دارند که به مفهوم «انتظار» به‌عنوان فقط یک حالت ذهنی و فردی نگاه می‌کنند، اما به‌طور فزاینده‌ای شاهد این هستیم که در میان رقبای دینی و تمدنی، این مفهوم به زمینه‌سازی ظهور تبدیل شده است. این تغییر نگاه به تدریج در حال اجماع است و رقبای دینی ما، نظیر مسیحیان و یهودیان، به‌طور جدی در حال تفسیر و اجرای آموزه‌های آخرالزمانی هستند. این تطور در خوانش آنها از «انتظار» به زمینه‌سازی ظهور، نشان‌دهنده هوشیاری و پیشروی آنان در برنامه‌ریزی‌های آخرالزمانی است.

تئودور هیکسل، بنیان‌گذار جنبش صهیونیسم مسیحی، در سال ۱۸۹۵ میلادی بر ضرورت تحقق ظهور مسیحا از طریق تسلط یهودیان بر «عرض مقدس» تأکید کرده بود. در سال‌های بعد، این امر در عمل با اشغال فلسطین در ۱۹۴۷-۱۹۴۸ میلادی محقق شد. بنابراین، بنیان‌گذاری فلسفی و معرفتی اشغال فلسطین در واقع مبتنی بر آموزه‌های آخرالزمانی بود که به‌طور مشخص هدف خود را تحقق ظهور مسیحا از طریق تسلط یهودیان بر این سرزمین قرار داده بود.


صهیونیسم مسیحی و الهیات بازگشت

یکی از مفاهیم مهم در تفکر صهیونیسم مسیحی، «الهیات بازگشت» است. طبق این آموزه، بازگشت یهودیان به فلسطین نه تنها اقدامی جغرافیایی بلکه اقدامی آخرالزمانی و مقدس است. به همین دلیل، بسیاری از مولتی میلیاردرهای یهودی از آمریکا و دیگر نقاط دنیا، با وجود داشتن ثروت و امکانات زندگی در کشورهای پیشرفته، در مناطق تحت اشغال فلسطین سکونت گزیده‌اند تا اسمشان در تاریخ به‌عنوان زمینه‌سازان ظهور مسیحا ثبت شود. این جریان از لحاظ فلسفی و دینی به‌شدت به تحولات آخرالزمانی وابسته است.


توجه به ایدئولوژی‌های آخرالزمانی در غرب

در دنیای غرب، فیلم‌ها و رسانه‌ها به‌شدت تحت تأثیر آموزه‌های آخرالزمانی هستند. فیلم‌هایی مانند «ماتریکس» و «۲۰۱۲»، به وضوح نشان‌دهنده بحران‌های آخرالزمانی و نبردهای نهایی میان خیر و شر هستند. این رسانه‌ها از طریق تکرار و اشاعه این مفاهیم، دنیای غرب را در برابر مفاهیم دینی و فرهنگی غیرمادی و مسیحی شکل می‌دهند. در مقابل، آموزه‌های مهدویت و نجات در جهان اسلام، به‌ویژه در ایران، به شکلی منفعلانه و کم‌اثر در حال توسعه‌اند، به‌طوری‌که هیچ دانشگاهی در ایران برای تحلیل عمیق و دانشگاهی مفهوم مهدویت رشته‌ای تأسیس نکرده است.


نقش ایدئولوژی‌های آخرالزمانی در سیاست جهانی

در عرصه جهانی، به‌ویژه در سیاست‌گذاری‌های غربی، به‌طور فزاینده‌ای شاهد حضور مفاهیم آخرالزمانی هستیم. یک نمونه بارز، سخنرانی جورج دبلیو بوش در دوران جنگ عراق است. او در این سخنرانی از عبارت «محور شرارت» برای اشاره به کشورهای ایران، عراق و کره شمالی استفاده کرد. این عبارت، به‌طور مستقیم از آموزه‌های آخرالزمانی در عهد عتیق برگرفته شده است، جایی که گفته می‌شود پیش از ظهور مسیحا، باید شخصی به‌نام «الیاس نبی» با «محور شرارت» جنگ کند. به این ترتیب، ایالات متحده در قالب ایدئولوژی‌های آخرالزمانی، ایران و کشورهای دیگر را به‌عنوان دشمنان اصلی معرفی کرده و در واقع زمینه‌ساز ظهور مسیحا را از دیدگاه خود فراهم می‌آورد.


رقابت جهانی بر سر نجات و منجی

در این میان، رقابت‌های تمدنی و دینی میان شرق و غرب از ابعاد مختلفی پیگیری می‌شود. در حالی که در غرب، مفاهیم آخرالزمانی و نجات مسیحی در حال شکل‌گیری و هدایت افکار عمومی هستند، در جهان اسلام به‌ویژه در ایران، آموزه‌های مهدویت و زمینه‌سازی ظهور در سطح فردی و در قالب مراسم‌هایی مانند دعای ندبه و نیمه شعبان محدود شده‌اند. این رویکردهای سطحی و مقطعی نمی‌توانند به‌طور مؤثر در مقابل اقدامات رسانه‌ای و ایدئولوژیک غرب ایستادگی کنند.


ضرورت اجماع نخبگانی و فرهنگی در ایران

برای مقابله با پیشتازی رقبای دینی و تمدنی در عرصه‌های جهانی، ضروری است که ایران و دیگر کشورهای مسلمان نگاهی جدی به آموزه‌های مهدویت داشته باشند. این نگاه باید از حدّ مقطعی و مناسبت‌های خاص فراتر رود و در سطح دانشگاهی و فرهنگی به‌طور سیستماتیک گسترش یابد. در این زمینه، ایجاد رشته‌های دانشگاهی مرتبط با مهدویت و نجات می‌تواند به‌عنوان گامی مهم در جهت مقابله با بحران‌های آخرالزمانی و رقبای جهانی باشد.


جایگاه اضطرار به امام و منجی در زمانه کنونی

نکته مهم دیگری که باید به آن توجه داشت، مقوله «اضطرار به امام» و «اضطرار به منجی» است. در دنیای کنونی که در حال تجربه بحران‌های متعدد است، مفاهیم نجات و منجی بیش از هر زمان دیگری ضروری به نظر می‌رسند. این ضرورت در میان رقبای مسیحی به‌ویژه در میان کشیش‌های اوانجلیست آمریکایی به‌شدت برجسته شده است. به‌طور مشابه، در ایران و دنیای اسلام باید این مفاهیم درک و از آن‌ها برای هدایت و راهبری جامعه در برابر چالش‌های جهانی استفاده کرد.


درک عمق درگیری تمدنی و ایدئولوژیک

در نهایت، درک عمیق از درگیری تمدنی و ایدئولوژیک میان انقلاب اسلامی و تمدن غرب، به‌ویژه در زمینه آموزه‌های آخرالزمانی، ضروری است. این تقابل نه‌تنها در عرصه‌های سیاسی و نظامی، بلکه در سطح فرهنگی و ایدئولوژیک در جریان است. ایران و کشورهای مسلمان باید با درک این ابعاد، به‌ویژه در زمینه مهدویت، نقشی مؤثر و پیشگام در عرصه جهانی ایفا کنند.


این تحلیل به‌طور کلی بر پایه سخنان شما در مورد تقابل تمدنی و توجه به آموزه‌های آخرالزمانی و تأکید بر ضرورت خوانش صحیح از مهدویت و زمینه‌سازی ظهور است.

عنوان: تحولات اجتماعی و فرهنگی جهانی و رابطه آن با آموزه‌های مهدویت

مقدمه: امروزه جهان در دوران تحولات عظیم اجتماعی، فرهنگی، و فناوری قرار دارد که چالش‌های جدیدی را در برابر بشریت قرار داده است. از جمله این تحولات، پذیرش همجنس‌گرایی به عنوان یک حقوق اجتماعی در کشورهای غربی و شکل‌گیری مدل‌های غیرمتعارف ازدواج است که بسیاری از مؤمنان و دین‌داران را به واکنش واداشته است. این تغییرات باید در چارچوب آموزه‌های دینی و به‌ویژه مهدویت بررسی شوند.


۱. پذیرش همجنس‌گرایی و چالش‌های اجتماعی جدید

با گسترش پذیرش همجنس‌گرایی در کشورهای غربی، پدیده‌هایی مانند ازدواج با خود و حتی ازدواج با حیوانات به عنوان قوانین اجتماعی شناخته شده‌اند. این تحولات نه تنها در سطح فردی بلکه در ابعاد اجتماعی و فرهنگی نیز اثرگذار بوده است. پیامدهای این تغییرات به‌ویژه در حوزه حقوق بشر و مسائل اخلاقی باعث شده که بسیاری از متفکران دینی و مذهبی نسبت به این وضعیت هشدار دهند.


۲. بررسی ظلم و ستم جهانی و تطابق آن با آموزه‌های اسلامی

امروزه جهان با پدیده‌ای به نام “امتلاء زمین از ظلم و جور” مواجه است که در آموزه‌های دینی و قرآن نیز به آن اشاره شده است. در این زمینه، قیام مهدی موعود (علیه‌السلام) به‌عنوان گره‌گشای بشریت از ظلم و فساد جهانی مطرح می‌شود. زمین از ظلم و ستم پر شده و این نیاز به تغییرات بنیادین در سطح جهانی دارد که می‌تواند در سایه آموزه‌های مهدوی محقق شود.


۳. ضرورت فریاد زدن ناراستی‌ها و اقدامات عملی برای اصلاح وضع موجود

در این دوران غیبت، جامعه اسلامی باید علاوه بر فریاد زدن به‌منظور آگاه‌سازی مردم، اقدامات عملی نیز در جهت اصلاح وضعیت جهانی انجام دهد. این اقدامات باید بر پایه‌ای از معرفت دینی و فهم عمیق از آموزه‌های مهدوی باشد. به‌عبارت‌دیگر، باید تلاش کنیم که همزمان با فریاد زدن برای تغییر وضع موجود، مدل‌های عملی برای اصلاحات ارائه دهیم.


۴. اهمیت همپایی با تحولات علمی و فناوری جهانی

تکنولوژی و علم به سرعت در حال پیشرفت هستند و این پیشرفت‌ها تحولات عظیمی در جنبه‌های مختلف زندگی بشری ایجاد کرده است. از این‌رو، برای ایجاد تغییرات اجتماعی و تمدنی در راستای آموزه‌های مهدویت، باید با این تحولات هم‌گام و هم‌راستا باشیم. فناوری‌هایی همچون بیوتکنولوژی، نانوتکنولوژی، و هوش مصنوعی زمینه‌ساز تشکیل یک حکومت جهانی هستند که می‌تواند به‌عنوان بستری برای تحقق مهدویت عمل کند.


۵. مقابله با جبهه باطل در عصر غیبت: نیاز به تحرک اجتماعی و فکری

در عصر غیبت، مواجهه با جبهه باطل نه تنها در سطح فردی، بلکه در سطح اجتماعی و تمدنی باید پیگیری شود. این مقابله نیاز به تحرک و انگیزش اجتماعی دارد. همچنین باید به‌جای کنترل نتایج، بر روی تاثیرگذاری بر افکار عمومی تمرکز کنیم تا در نهایت تغییرات مؤثری در جامعه به‌وجود آید.


۶. نیاز به مطالعات بین‌رشته‌ای در عرصه مهدویت

برای درک بهتر و عمیق‌تر آموزه‌های مهدوی و تطبیق آن با تحولات دنیای معاصر، لازم است که مطالعات بین‌رشته‌ای در این زمینه تقویت شود. این مطالعات می‌تواند در زمینه‌های مختلفی چون علوم اجتماعی، روانشناسی، اقتصاد، سیاست، و حتی فناوری به کمک آموزه‌های مهدویت بیاید.


در شرایط کنونی، جهان در مسیری قرار دارد که به‌دنبال تحولاتی عمیق است. آموزه‌های مهدویت می‌توانند به‌عنوان یک راه‌حل برای این تحولات عمل کنند. با استفاده از علم و فناوری جدید و همپایی با تغییرات جهانی، می‌توانیم به سوی یک تمدن مهدوی و جهانی که در آن عدالت و حقیقت حاکم است، حرکت کنیم.

در دنیای امروز که با تحولات سریع و پیچیده روبه‌رو هستیم، اطلاع از برنامه‌های اندیشکده‌های معتبر در زمینه مهدویت و انقلاب اسلامی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. در این راستا، یکی از منابع معتبر برای آگاهی از این برنامه‌ها و پیوستن به شبکه‌های اجتماعی مرتبط، سایت کتاب جمکران و قسمت «اندیشکده مهدویت و انقلاب اسلامی» است. علاقه‌مندان می‌توانند برای دریافت آخرین اخبار و برنامه‌ها، به کانال ایتا اندیشکده مراجعه نمایند.

صوت جلسه اول طلوع تا ظهور

ما را می‌توانید در کانال ایتا دنبال کنید

دیدگاهتان را بنویسید