,

کتاب دزد و شاهزاده

دزد و شاهزاده

کتاب: دزد و شاهزاده

نویسنده: مجید ملامحمدی

ناشر : کتاب جمکران

زرعه از سربازان عمربن سعد است. او مأمور خشن و بی‌رحمی است که با سربازان تحت فرمانش جلوی رودخانه فرات در کربلا ایستاده و برای چندمین بار نمی‌گذارد امام حسین و یارانش،‌مشک‌هایشان را از آب گوارای آن پر کنند. امام او را نفرین می‌کند و او پس از واقعه عاشورا دچار بیماری تشنگی می‌شود و هرچقدر آب می‌نوشد عطشش برطرف نمی‌شود و باز هم تشنه است. در داستان دزد و شاهزاده، زرعه به دنیای امروز ما می‌آید تا به خیال خام خود با اسیر گرفتن پسری به نام پیمان از عصر و زمانه ما و تحفه بردنش برای ابن زیاد پولی به چنگ آورد برای درمان عطش بی‌پایانش. پیمان اما از چنگ زرعه می‌گریزد و در شهر کوفه سرگردان می‌شود

برشی از کتاب:

در فکر فرو رفتم. یک نفر مثل من چقدر برای دیر مهم بود که آن‌‌ها تا این حد تن به خطر داده و بابت نجات من ریسک کرده بودند. از دروازه کوفه که گذشتیم به چند تک درخت نخل رسیدیم. ناگهان مردی از میان درخت‌ها بیرون دوید. او سرتاپا خاک و خلی بود و نعره می‌زد. اسب‌ها جا خوردند و پاکند کردند. من هم در تعجب بودم. مرد خاک و خلی جلو آمد. با دیدنش حسابی جا خوردم. او زرعه بود. همان جانی نامردی که من را به آن زمانه آورده بود.

https://ketabejamkaran.ir/126237


دیدگاهتان را بنویسید