-
·
پدربزرگ و راز درخت تنومند انقلاب
«آقاگرگه اومده دنبال حبة انگور.» صدیقه فکر کرد بابابزرگ دارد شوخی میکند؛ همانطور که من هم وقتی فصل اول را شروع کردم و بعد ده خط به این جمله رسیدم، فکر کردم پدربزرگ داستان دارد شوخی میکند تا روحیه نوهاش را عوض کند. همیشه مخاطب با پیشفرضی مطالعه کتاب را شروع میکند یا مینشیند تا…
-
·
شهادت بالاترین داشته یک پدر است!
نشسته بودم توی حیاط حرم. چندتا پسربچه هم کمی آنطرفتر نشسته بودند. داشتند با همدیگر درباره قدرتهای پدرهایشان حرف میزدند یک جورهایی به هم پز میدادند و فخرفروشی میکردند با بیان قابلیتهای پدرهایشان به همدیگر قدرتنمایی میکردند. اول از قدرت بدنی پدرها شروع شد و بعد شغلهایشان و در آخر رسید به اموال و داراییها،…
-
·
گاهی اوقات یک دست هم صدا دارد!
اولین باری که سفر کربلا رفتم، هنوز آمریکاییها توی عراق بودن و مرز عراق پر از سربازانشان بود. حضور آن اشغالگرها برایم غیرقابل تحمل بود. یادم افتاد این سرزمین انگار خالی از اشغالگر و دیکتاتور نبوده؛ از آمریکاییها و صدام گرفته تا سالها قبل، خلیفههای ستمگر عباسی. در خیال خودم به این فکر کردم اگر…
-
·
نیستان دی؛ همآوایی عرفان و حاج قاسم سلیمانی
عرفان و حاج قاسم؟!… تعجب میکنید؟ اگر شما هم مثل خیلیها حاج قاسم را فقط در حد نام میشناسید، حق دارید تعجب کنید. شک به دلتان راه ندهید که تقریباً بقیه هم مثل شما هستند. این، تجربه زیستهای است که در این چند ماهه بعد از انتشار نیستان دی، با آن دست به گریبان بودهام.…
-
·
کودک کشی مقابل چشمان مادر! رسم فرعون
بیاید یک سفر در زمان داشته باشیم. حداقل تخیلش کنیم. حتی تخیلش هم هیجانانگیز است. چشمهایمان را ببندیم و برویم سالهایی خیلیخیلی دور، به سرزمینی پر از عجایب. پر از ساختمانهای عظیم و غولپیکر با پیکرتراشیهای عظیمالجثه. به تمدنی قدرتمند و یکپارچه و سرشار از هنرهای درخشان معماری، پیکرتراشی و جواهرسازی و غیره. تمدنی در…
-
·
معرفی یک کتاب با طعم دروغ در نمایشگاه کتاب تهران
درنمایشگاه کتاب تهران، وقتی میخواستم کتاب چپ دستها عاشق میشوند را به مشتریان معرفی کنم میگفتم :این کتاب راجع به فردی است که پاهایش قطع شده و فوتبالیست است و در آینده فوتبالی خودش به مشکل می خورد! که یکهو میدیدم یک علامت تعجب دست و پا دار جلویم ایستاده و تیر خلاص بنده زمانی…